آرسام مامان

برای اولین بار آرسام را بردیم باغ وحش ارم. دیدن حیوانات خیلی برای گل پسرم جالب و جذاب بود. پسرک ترسوم از بعضی حیوانات می ترسید و نزدیک قفس نمی شد و به باباش می گفت بغلم کن. البته از دور برای گوزن ها و آهوها پفک می گرفت. از برنامه و بازیگوشیهای میمونهام خوشش می اومد ولی از مارها می ترسید و نزدیک شیشه نمی شد. ...

امسال تابستان سه نفری به همراه مامی و خاله سبا رفتیم سرعین و بندر انزلی. جای لیدا رو هم خیلی خالی کردیم چون سال قبل همگی با هم سرعین رفتیم و لیدا خیلی دوست داشت. لیدا جونم سال دیگه هم بیای ایران می برمت. ...

...

پسر گلم روزت مبارک. امروز هم روز پست هست و هم روز کودک. این روز رو هم به شما و هم به بابا تبریک می‏گم. ...

امسال تیرماه آقا آرسام به همراه مامان و بابا اشکان و سبا به نوشهر رفت. جای همگی خالی بود خیلی خوش گذشت. هم هوا خنک بود و هم کنار دریا خلوت. آرسامی هم با خاله سبا لب ساحل ماسه بازی کردند و این کار هم از کارهای خاله سبا است که آرسام و ماسه ای کرد. ...

...

امسال تعطیلات عید فطر طبق همیشه اکیپ خودمون (آرسام، مامان،بابا و خاله سبا) تصمیم گرفتیم یک روزه بریم طالقان. صبح پنجشنبه ساعت 6 حرکت کردیم و ساعت 8.30 رسیدسم. رفتیم طرف رودخونه و صبحانه خوردیم بعد رفتیم هتل پیدا کنیم که همه جا پر بود. مجبور شدیم سوییت اجاره کنیم. بعدش دوباره برگشتیم دم رودخونه حسابی آرسام با خاله سبا و بابا اشکان آب بازی کردند. بعدشم برگشتیم سوییت خوابیدیم و صبح جمعه برگشتیم تهران. جاده شلوغ بود و چون جاده پر پیچ و خم بود مامان مگی خیلی ترسید و لی آرسامی با خاله سبا تا تهران خوابیدند. خلاصه سفر کوتاهی بود ولی خوش گذشت. ...

...

...

...