اظهار نظر در مورد کودک
دیروز مامان مگی رفت برای سونو غربالگری وقتی برگشت عکس بچه رو به آرسامی نشون دادم خیلی واکنش نشون نداد ولی عصر که بابا اشکان گفت آرسام ببین داداشت چه خوشگله اومد تو گوش من گفت مامان بچه الان که تو شکمته اصلاً هم خوشگل نیست تازه بو هم میده ولی حالا دنیا بیاد شاید خوشگل بشه. ...
نویسنده :
مامان مگی
8:58
اولین برف زمستانی
امروز 13/11/92 ما اولین برف زمستانی را حس کردیم و آرسامی مامان خوشحال از اینکه به مهدکودک نمی ره. صبح گریه می کنه می گه مامان من مهد نمی رم بهش می گم پس چرا روزهای دیگه که مامی حاضرت می کنه با خوشحالی و خنده میری می گه آخه می دونم مامی من و مجبور میکنه برم منم باهاش بحث نمی کنم ولی امروز که شما نمی ری اداره منم نمی رم مهد. دیروزم به پسملم می گم مامان اگه نی نی دنیا بیاد باید تو کمکم کنی غذاش بدی، پمپرزش و بیاری می گه مامان ببخشیدا ولی فکر کنم شما و بابا مامان بابای ما هستید و باید کارهای ما رو انجام بدید نه من. منم دیگه ساکت شدم با این استدلال. ...
نویسنده :
مامان مگی
8:01
مهدکودک
آرسام جان امروز می خواست بره مهدکودک مامانم به آرسام می گه الان دعا می کنم که امروز بهت جایزه بدن. آرسامیم می گه مامانی شما دعا کن برف سنگین بیاد مهد تعطیل بشه جایزه نمی خوام. نمی دونم چرا هرکار می کنیم به مهد علاقه مند نمی شه. ...
نویسنده :
مامان مگی
8:47
شیرین زبونی آرسامی
امروز آرسامی با مامان مگی دعواش شد و وقتی بابا اشکان زنگ زد آرسامی تلفن رو به مامان نداد. بعدشم که قطع کرد به مامان گفت خوب شد ندادم بهت که بابا باهات حرف بزنه حالا برو بشین به کارای بدی که کردی فکر کن. گفت منم تا بهشت باهات قهر هستم. امان از دست بچه های امروزی. ...
نویسنده :
مامان مگی
12:10
آرسام و بارانی شیطون
شام غریبان در منزل مامان بزرگ
امسال شام غریبان قسمت نشد که جایی بریم و در خانه اشکان و مامی نوحه می خوندند و آرسام مامان هم سنج میزد و با شمع حرکت می کرد و عزاداری می کرد. ...
نویسنده :
مامان مگی
11:59