آرسامآرسام، تا این لحظه: 15 سال و 6 روز سن داره

آرسام مامان

ارسام و داداش آراد

امروز 3 ماهه که پسر گلم پیش دبستانی می ره و خدارو شکر صبحها راحت بیدار می شه البته هنوزم می گه مامان من از مدرسه متنفرم و بعضی روزها الکی خودشو به مدیضی می زنه ولی بالاخره می ره. ارسامی داداش ارادش و خیلی دوست داره البته هراز گاهی یه کوچولو حسودی می کنه.مثلا یه روز مامانی ارادو رو پاشخوابونده بود تا آراد بلند شد ارسامی خوابید گفت حالا نوبت منه.   ...
7 دی 1393

شروع پیش دبستانی

مامانی امروز 5 مهر هست و اولین روزی که شما باید به پیش دبستانی پارسا بری.امروز صبح بیدار شدی و با هم به مدرسه  رفتیم. چون روز اول بود همش جشن و بازی بود.شما خیلی خوشت اومد ولی فردا صبح که بیدارت کردم دوباره مثل پارسال شروع کردی بهانه گرفتن که مدرسه نمی ری و گریه کردی ولی بالاخره راضیت کردم و همراه خودم بردمت مدرسه ظهر هم با سرویس برگشتی .شکر خدا از فرداش خیلی راحت بیدار می شدی و می رفتی مدرسه. مامان جونم موفق باشی.   ...
9 مهر 1393

تولد داداش آراد

سلام پسرم امروز 24 شهریور هست که داداش کوچولوت دنیا اومده و ما از بیمارستان اومدیم خونه.داداش آراد برات یک ست سربازی اورد که خیلی خوشحال شدی. الان داداشت 16 روزشه و شما خیلی دوسش داری تا گریه می کنه میری پستونک میاری براش و باهاش حرف می زنی. انشاءالله داداشی زود بزرگ می شه تا با هم بازی کنید. ...
9 مهر 1393

پیش دبستانی 2- مدرسه پارسا

بالاخره بعد از 3 ماه درگیری فکری دیروز بابا اشکان رفت 000/000/5 تومان ناقابل به مدرسه پارسا داد و آرسامی رو ثبت نام کرد. از اسفند 92 تا به امروز برای مصاحبه به چند مدرسه رفتیم : صالحین قبول شدی، مفید شیوه جدید داشت مامان مگی خوشش نیومد، روزبه گفت راهتون دوره و بچه خسته می شه، نیکان گفت 1 سال دیگه بیاین ولی خدا رو شکر پارسا قبول شدی و فکر مامان مگی بعد از 3 ماه راحت شد. مامان جان مدرسه جدید مبارک. امیدوارم این مدرسه رو دوست داشته باشی و مثل مهدکودک هر روز بهانه گیری نکنی. ...
30 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

عید 93 مامان و بابا اشکان و خاله سبا و آرسامی 4 نفری با قطار رفتیم شیراز آخه مامان نمی تونست با ماشین سفر کنه.  روز 29 اسفند ساعت 11 صبح رسیدیم که عمو افشین اومد دنبالمون. ساعت 8.20 دقیقه شب سال تحویل میشد. همگی دور سفره نشستیم تا سال تحویل شد. مامان و بابا برای آرسامی لباس پلنگ صورتی و پارکینگ خریده بودند. مامان زهره ماشین و عمو افشین قایق. مامی و بابی هم 300000 تومان پول دادند. 7 فروردین هم با قطار برگشتیم تهران. ...
29 ارديبهشت 1393

شمال بهمن 92

بهمن 92 مامان با بابا اشکان با خاله سبا و آرسامی(طبق معمول اکیپ 4 نفره) رفتیم شمال محمودآباد. سفر سه روزه ای بود ولی خوش گذشت. این عکسی جنگل سی سنگان هست که آرسامی مامان فیگور عکس گرفته.   ...
29 ارديبهشت 1393