آرسامآرسام، تا این لحظه: 15 سال و 6 روز سن داره

آرسام مامان

بدون عنوان

آرسامی مامان از وقتی میره مهد خیلی شیطون شده. همش می گه مامان من حوصلم سر می ره بگو یه بچه بیاد با من بازی کنه. دیشبم گفت مامان می شه منو بزاری مدرسه شب و روز (منظورش شبانه روزی) تا همش پیش بچه ها باشم. هفته پیشم که رفتیم شمال به من گفت مامان این درختها چه جوری روی کوهها سبز شدند؟ گفت: خدا اینا رو درست کرده. گفت مامان خدا که نمی تونه بیاد پایین درست کنه بره منم نتونستم جوابی بدم گفتم از اون بالا خدا کیسشو باز می کنه دونه هارو میریزه بعدشم بارون میاد اینا سبز می شه.ظاهراً پذیرفت ولی بازم تو فکر بود. امان از فکر بچه های امروزی. ...
2 مرداد 1392

باب اسفنجی

تقدیم به پسر گلم که عاشق باب اسفنجی و اختاپوسه. هر روزم که کارتونشو می بینه حتی اگر تکراریم باشه بازم کلی دقت می کنه و می خنده. ...
9 تير 1392

مهد نمونه تهران

پسر مامان توی مهد چند کلمه انگلیسی یاد گرفته. مثل good mornin دیروز به من می گفت مامان بگو گود مارنینگ من می گفتم گود مورنینگ می گفت گود مورنینگ نه گود مارنینگ من آخرش متوجه شدم لهجشو میگه که درست کنم. دیروزم به باباش می گه به من نگو بشین بگو sitdown و standup خیلی خوشحالم که مهد نمونه گذاشتم چون واقعاً آرسام خیلی زود عوض شد. نقاشی هم یاد گرفته ماهی بکشه و 3 تا شعر فعلاً یاد گرفته. آرسام جدیداً کار بدی انجام می ده آخه به مامان بزرگ حساس شده همش می گه مامان بزرگ اعصابم رو خرد می کنه  همش می گه اینو بخور اونو بخور. خلاصه هر روز با هم کل کل می کنن. امیدوارم که رابطشون خوب بشه. ...
22 خرداد 1392

اولین روز مهدکودک نمونه تهران

امروز اولین روزی بود که پسر گلم رو بردم مهدکودک نمونه تهران. البته آرسام عزیزم پارسال هم 2ماه آزمایشی رفت مهد غنچه ولی متأسفانه اصلاً جذب نشد. به خاطر همین گذاشتم یک وقفه ای ایجاد بشه و دوباره بعد از عید رفتم و نوشتمش البته من آخر فروردین ثبت نامش کردم ولی چون جا نداشتن تو رزرو رفت و برای اول خرداد نوبتش شد. خدا رو شکر مهد خوبیم هست. مهدی هست که سبا و مارال نازنین هم همینجا رفتن و خیلی راضی بودیم البته شهریه اش گرونه ماهی 550000 تومن 200000 تومن هم سرویس و 200000 تومن هم وسایلش. همش فدای سر پسرم. خدا رو شکر از مهد که برگشت بهش زنگ زدم خیلی خوشحال بود گفت: مامان شاگرد اول شدم. صبحانمو نخوردم ولی کیک و میوه هم رو خوردم. خوشحالم که پسرم از این ...
1 خرداد 1392